آل اسحاق: پزشکیان در شرایط بدی قرار دارد | دولت، فقیر نیست | در باشگاه اقتصادی کابینه، ناهماهنگی وجود دارد
به گزارش اقتصادنیوز، مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری کشورمان این روزها زیر فشار سنگین بخاطر عملکرد برخی معاونان و وزرای خود است، تا آنجا که ترمیم کابینه رسما از تریبون مجلس به عنوان یک مطالبه مطرح می شود و حتی رئیس جمهور تهدید می شود در صورت عدم اصلاح کابینه، باید تن به استیضاح وزرا بدهد.
اقتصادنیوز: محمد مهاجری درباره ضرورت اصلاح کابینه چهاردهم گفت: اصلاح کابینه در شرایط فعلی یک ضرورت است؛ زیرا برخی وزارتخانهها واقعاً دچار ناکارآمدی هستند. به طور مشخص، وزارتخانههایی که با معیشت مردم و اقتصاد کشور گره خوردهاند، حتماً باید دستخوش تحول و تغییر شوند.
یحیی آل اسحاق، وزیر پیشین بازرگانی و رئیس اتاق مشترک ایران و عراق در گفتگویی با اقتصادنیوز ضمن تاکید براینکه دولت باید شعار دادن و کلی گویی را کنار بگذارد، خاطرنشان می کند؛«دولت به عنوان مسئول اجرایی، شانه اش را زیر فشارها قرارداده است؛ یا نباید مسئولیت قبول می کرد یا حالا که قبول کرده است باید شبانه روزی تلاش کند.»
این تحلیلگر اقتصادی - سیاسی می گوید؛«امروز یکی از مشکلات اصلی، عدم هماهنگی در باشگاه اقتصادی دولت است. تمامی وزرا باید در یک باشگاه توپ بزنند و نمیتوان پذیرفت که وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، دیپلماسی اقتصادی، بخشهای صنعت و بورس هر کدام سیاست متفاوتی را دنبال کنند.»
گفتگوی اقتصادنیوز را با یحیی آل اسحاق می خوانید.
******
*آقای آل اسحاق! نظرسنجی ها نشان دهنده نارضایتی مردم از دولت عمیق شده است، به خصوص که عملکرد اقتصادی دولت پزشکیان نتوانستع رضایت مردم را به دنبال داشته باشد، این نارضایتی به مرحله بحران و زنگ خطر رسیده است؟
اینکه وضعیت اقتصادی مردم مطلوب نیست و هزینههای زندگی با درآمدهایشان همخوانی ندارد، موضوعی غیرقابل کتمان است. این حقیقت را هم تودههای مردم در بازار حس میکنند و هم شاخصهای اقتصادی و نخبگان در مطبوعات بر آن صحه میگذارند. تمام مسئولان آگاه هستند که درآمد و هزینه مردم با هم توازن ندارد و مردم انتظار دارند حاکمیت این مشکل را حل کند.
فشار تورم بر 5 بخش مهم زندگی طبقه متوسط
فشار تورم بهویژه بر طبقه متوسط به پایین که 60 درصد جامعه را تشکیل میدهند، در پنج حوزه کلیدی مسکن، تغذیه، پوشاک، بهداشت و آموزش بسیار بالا است. این پنج حوزه، 70 درصد از درآمد 60 درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص میدهد. در حالی که نرخ تورم رسمی ممکن است رقمی مشخص اعلام شود، تورم در این حوزههای خاص برای طبقات ضعیف بسیار بیشتر است و فشار سنگینی وارد میکند.
برخورد حزبی و سیاسی با مشکلات اقتصادی به صلاح نیست
وضعیت در روستاها به دلیل هزینههای حملونقل و شبکههای توزیع، حتی دشوارتر از شهرها است. بنابراین، عدم تراز درآمد و هزینه بدون نیاز به نظرسنجی هم کاملاً آشکار است. بحث سر این است که چه باید کرد؟
پیدا کردن یک مقصر و انداختن بار مسئولیت به گردن او مشکلی را حل نمیکند. برخورد سیاسی، حزبی و گروهی با مسائل اقتصادی در شرایط فعلی به صلاح نیست، حتی وقت این حرف ها هم نیست. البته میتوان به مدیریت بانک مرکزی، کسری بودجه، برنامههای مجلس یا دیپلماسی خارجی ایراد گرفت چرا که تمامی این عوامل به نوبه خود در شکلگیری وضعیت فعلی نقش دارند، اما جستجوی صرف برای یافتن مقصر، گرهی از مشکلات باز نمیکند.
دولت باید شبانه روزی تلاش کند زیرا...
ما ایرانیان خصوصیتی داریم که بقای مان را در طول تاریخ حفظ کرده است. تاریخ نشان داده است ایرانیان همواره در برابر تهدیدات خارجی، اختلافات داخلی را کنار گذاشته و متحد شدهاند. یک 24 ساعتی را در تاریخ جهان نداریم که ایران وجود نداشته باشد. ما امروز در نقطه عطف تاریخ و تغییر هندسه حکمرانی دنیا هستیم و تحت تأثیر مسائل جهانی و منطقهای قرار داریم.
حتما که ما هم تحت تاثیر مسائل جهانی و منطقه ای هستیم. در طول جنگ ها کوچک و بزرگ شدیم اما همواره ایران بودیم. مهم این است جایگاه خود را در این تحولات به دست بیاوریم. بنابراین، نرویم دنبال اینکه ببینیم این مشکلات تقصیر چه کسانی است؟ راه حل این است که همه ارکان، از کارمندان و سیاستگذاران تا اتاقهای بازرگانی و دانشگاهها و باشگاه های سیاسی و حوزه های علمیه، اختلافات را کنار گذاشته و دست در دست هم دهند.
برای همه یک گرفتاری ایجاد شده است و هر کسی هر کاری از دستش بر می آید باید با کمک دولت انجام دهد. دولت به عنوان مسئول اجرایی، شانه اش را زیر فشارها قرارداده است؛ یا نباید مسئولیت قبول می کرد یا حالا که قبول کرده است باید شبانه روزی تلاش کند.
پزشکیان در شرایط بدی قرار دارد
آقای پزشکیان با وجود همه مشکلات خرد و کلانی که در کشور وجود دارد، صادقانه می گوید هر کسی هر کاری می تواند انجام دهد. خلاف واقع هم نمی گوید، هم روحیه اش ایجاب می کند اینطور بگوید هم شرایط مجبورش کرده است. باید با وفاق ملی دست به دست هم دهیم و به این وفاق اعتقاد دارد. حالا که راه را باز کرده است برویم هر نظری داریم بگوییم و به حل مسائل کمک کنیم.
اگر همه صادقانه رفتار کنیم و بدانیم در شرایط ویژه هستیم، می توانیم مسائل را حل کنیم. پزشکیان در شرایط بدی قرار دارد. همه بدخواهان ما از ترامپ گرفته تا دیگران، دنبال سوراخ دعایی هستند که به ما گیر بدهند و همانجا را بیشتر فشار دهند.
آنها که در منطقه قرار دارند دنبال منافع خودشان هستند و مراعات همسایگی را هم نمی کنند. در داخل نیز برخی از جریان ها هم ملاحظه کاری می کنند و آنطور که باید صادقانه رفتار کنند، رفتار نمی کنند. علاوه بر نارسایی ها، عده ای در مجلس بی انصافی می کنند، برخی در دولت همکاری نمی کنند. برخی در مطبوعات به جای اینکه وظیفه خود را در ارائه راه حل بدانند اما فقط مشکلات را بیان می کنند، در حالی که ریسمان کردن مشکلات، خودش مشکل ایجاد می کنند. در رسانه علاوه بر بیان مشکلات باید راه حل هم مطرح شود.
آیا آورده ها، بالقوه ها و توانایی ها به ما دیکته می کند اینطور باید بمانیم؟ در گذشته نه چندان دور بدتر از این ها را داشتیم. آنچه در دوران وزارت بازرگانی بعد از جنگ به ما کمک کرد، همدلی و هماهنگی میان ارکان دولت بود. به عنوان مثال، با وجود اختلاف نظر با رئیس وقت بانک مرکزی، برای حفظ اعتبار کشور توافق کردیم که وزارت بازرگانی عملیات تأخیری انجام دهد تا بانک مرکزی بتواند به تعهداتش عمل کند. من بدنامی تأخیرها را پذیرفتم تا نظام اقتصادی کشور آسیب نبیند.
در باشگاه اقتصادی دولت ناهماهنگی وجود دارد
امروز یکی از مشکلات اصلی، عدم هماهنگی در باشگاه اقتصادی دولت است. تمامی وزرا باید در یک باشگاه توپ بزنند و نمیتوان پذیرفت که وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، دیپلماسی اقتصادی، بخشهای صنعت و بورس هر کدام سیاست متفاوتی را دنبال کنند. اگر ارکان تصمیم گیر و تصمیم ساز هم جهت نباشند، انسجام شکل نمی گیرد.
الان وقت مچ گیری مجلس نیست هر چند قبول داریم انتقاد و نارسایی وجود دارد. مردم درباره تغییر قیمت بنزین، شرایط را فهمیدند و پذیرفتند. آیا انتقادی شد؟ در حالی که همه می ترسیدند اتفاقی رخ دهد. اگر این فضای همدلی و صفا و صمیمت و درک متقابل، ملاک کار باشد می توان همه مشکلات را حل کرد. اگر شعاری مانند وفاق یا بهبود معیشت مدام تکرار شود اما خروجی عملی نداشته باشد، باعث یأس و ناامیدی مردم میشود.
مسائل اقتصادی با حرف سامان نمییابد و هر شعاری باید عقبه عملیاتی داشته باشد تا مردم تغییر را حس کنند. وفاق به معنای این نیست که هر کس کار خود را انجام دهد، بلکه باید برای حل مشکلات مشترک، همافزایی صورت گیرد. ما ملت فقیر و بی استعدادی نیستیم و ظرفیتهای فراوانی در حوزههای نیروی انسانی، معادن، نفت و گاز داریم. اما به دلیل اختلافات و اختلاف سلیقه از این ظرفیت ها استفاده نمی کنیم.
تکرار حرف ها بدون خروجی عملی مردم را مأیوس خواهد کرد
*برخی تحلیلگران اقتصادی، سیاسی و حوزه بین الملل، عملکرد دولت را گرفتار رویکرد شعاری و کلی گویی و تکرار می دانند، نگاه شما چیست؟
این سخن بیراهی نیست. وقتی حرفی بارها تکرار شود اما خروجی عملی نداشته باشد، تأثیر خود را از دست میدهد و خستهکننده میشود. شعارهایی مانند معیشت مردم یا وفاق بسیار خوب هستند، اما باید عقبه عملیاتی داشته باشند تا مردم تغییرات را لمس کنند.
اگر صرفاً سخن بگوییم و تغییری در قیمتها ایجاد نشود، این سخنان در اثر تکرار بی محتوا میشوند و مردم یا مأیوس شده یا نسبت به مسائل بیتفاوت میشوند. شعار باید حد و مرزی داشته باشد؛ شعار به عنوان راهنما خوب است اما باید با عمل همراه باشد. در مسائل اقتصادی به عمل کار برآید. اگر خروجی ملموسی از سخنان حاصل نشود، یأس ناشی از آن اثر منفی مضاعفی خواهد داشت.
*موضوع وفاق را مطرح کردید. به اعتقاد برخی تحلیلگران شعار وفاق به دردسری برای دولت آقای پزشکیان تبدیل شده است و ...
یک زمان ما صرفاً معتقد به وفاق هستیم و حرف آن را میزنیم. وفاق واقعی یعنی دست به دست هم دادن برای حل مشکلات؛ مانند زمانی که همگی برای جلوگیری از سیل تلاش میکنند. وفاق نیازمند عملیات است و صرف گفتن آن کفایت نمیکند.
علیرغم مشکلات، ظرفیتهای فراوانی داریم؛ از نیروی انسانی و معادن گرفته تا نفت، گاز و موقعیت ژئوپلیتیک. اما نکتهای که کمتر به آن توجه شده، ظرفیتهای خاصی است که اگر درست شناخته شوند، مشکلات را حل میکنند. بنده در زمان مسئولیتم، با شناخت همین ظرفیتها مشکل گندم را حل کردم.
وقتی بانک مرکزی ارز نداشت، از ظرفیت اعتباری دفتر کالای شرکت نفت در لندن استفاده کردم. با هماهنگی وزیر وقت نفت، توانستیم به صورت یوزانس گشایش اعتبار کرده و کالاها را تأمین کنیم. این کار باعث شد نه تنها مشکل حل شود، بلکه صرفهجویی ارزی هم صورت گرفت و در نهایت انبارها پر از کالا شد.
اجازه دهید تجربهای دیگر را از دوران مسئولیتم بازگو کنم. زمانی که تنها برای ۵ روز ذخیره گندم داشتیم، با شناخت همین ظرفیتها بحران را مدیریت کردیم.
در آن زمان آقای نوربخش در بانک مرکزی اعلام کرد که ارزی برای گشایش پروفرماهای بازرگانی دولتی ندارد. من از ایشان پرسیدم چه امکاناتی داری؟ گفتند فقط میتوانم ارز ۳ ماهه با هزینه ۱۰ درصد بالاتر تأمین کنم. از طرفی ما در لندن دفتری به نام «دفتر کالای شرکت نفت» داشتیم. با مدیر آنجا رایزنی کردم و متوجه شدم آنها به دلیل اعتبار ناشی از فروش نفت، میتوانند یوزانس ۶ ماهه با هزینه ۵ درصد باز کنند. این یعنی یک ظرفیت اعتباری خارج از بانک مرکزی. با هماهنگی آقای آقازاده (وزیر وقت نفت) و با استفاده از اعتبار آن دفتر، ۲ میلیون تن گندم و جو خریداری کردیم و بدون اینکه ریالی به بانک مرکزی بپردازیم، کالاها به موقع رسید.
بله، این تبدیل به یک رویه شد و ما تمام نیازها از کاغذ تا لاستیک را از همین طریق تأمین کردیم. نتیجه این شد که وقتی وزارت بازرگانی را تحویل دادم، در حالی که کل بودجه ارزی ۳ میلیارد دلار بود اما انبارها برای ۶ ماه ذخیره داشتند. موضوعی که آقای شریعتمداری وزیر بعد از من نیز در مجلس به آن اذعان کرد.
دولت تا این حد هم فقیر نیست
از این ظرفیت ها در کشور فراوان است. یکی از بزرگترین ظرفیتهای فعلی، داراییهای غیرمنقول و تقویمنشده دولت است. دولت هزاران میلیارد دلار دارایی دارد که هنوز ارزشگذاری دقیق نشدهاند. اگر سازمانی این داراییها را تقویم کند، مشخص میشود دولت تا این حد فقیر نیست و میتواند از این داراییها در بورس یا برای جذب سرمایهگذاری خارجی استفاده کند.
منتها تمامی این موارد مستلزم همان همدلی است که عرض کردم. اگر وزرا با هم همکاری نکنند، کاری پیش نمیرود. بنده در زمان خود حتی آبرویم را هزینه کردم و راهپیماییهای اعتراضی علیه بنده راه افتاد اما چون با رئیس بانک مرکزی همدل بودیم، مشکل مملکت حل شد.
اگر مسئولان مصمم به عملیاتی کردن این همدلی باشند، مشکلات حل خواهد شد. بنده آدم شعاری نیستم و بر اساس تجربه عملیاتی عرض میکنم که این مشکلات با همدلی، استفاده از ظرفیتها و تغییر رویکردها قابل حل است. برخی از رویکردهای ما باید اصلاح شوند. مقام معظم رهبری نیز بارها تأکید کردهاند که برخی ریلگذاریهای گذشته اشتباه بوده و باید عوض شوند.
اگر بخواهیم با همان رویکرد قبلی و اقتصاد کاملاً دولتی ادامه دهیم، به نتیجه متفاوتی نخواهیم رسید. وقتی ۸۰ درصد اقتصاد دولتی است، شعار اصل ۴۴ محقق نمیشود. نمیتوان به بخش خصوصی وعده حمایت داد اما عملاً برایش تنگنا ایجاد کرد.
مشکل ما کمبود دانش یا استعداد نیست؛ بلکه وجود ذینفعان بازدارنده است. افرادی که منافعشان در بقای فضای فعلی است و مانع حرکت اصولی اقتصاد میشوند. اگر با اقتدار لازم این ذینفعان را کنار بگذاریم، قطعاً کارها به پیش خواهد رفت.
ارسال نظر