موسی غنی نژاد

دکتر موسی غنی نژاد در سال 1330 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. نخست در رشته حسابداری در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در این رشته گرفت. اما همان اندک واحدهای درسی اقتصاد در دوره لیسانس حسابداری، جرقه علاقه به علم اقتصاد را در دل وی روشن کرد که بعدها به شعله ای عظیم تبدیل شد. به همین منظور وی راهی فرانسه شده و در دانشگاه معتبر سوربن پاریس ، تحصیل اقتصاد را آغاز کرد. دکتر غنی نژاد مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در گرایش اقتصاد توسعه دریافت کرد. اینجا پایان کار او در تحصیل آکادمیک اقتصاد نبود. غنی نژاد پس از آن تحصیل در گرایش معرفت شناسی علم اقتصاد را آغاز کرد اما پایان نامه خود در این رشته را دفاع نکرده و به ایران مراجعت کرد. 

دکتر غنی نژاد در ابتدای بازگشت به کشور ابتدا به تدریس در دانشگاه تبریز مشغول شد. اما پس از مدتی به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعت نفت درآمد و در همین دانشگاه نیز به افتخار بازنشستگی نائل آمد. وی در اداور مختلف در دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و همچنین موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان استاد مدعو تدریس کرده است.

دکتر موسی غنی نژاد هم اکنون بزرگترین اقتصاددان ایرانی در زمینه معرفت شناسی علم اقتصاد برشمرده می شود. علاقه و مطالعه وی به فلسفه باعث ایجاد نوعی نگرش عمیق در معرفت شناسی اقتصاد را پدید آورده است. 

از دکتر غنی نژاد تاکنون ۷ جلد کتاب منتشر شده‌است از جمله آنها می توان به تجددطلبی و توسعه در ایران ، آزادی‌خواهی نافرجام (نگارش مشترک با دکتر محمد طبیبیان) ، دربارهٔ هایک و جامعهٔ مدنی ، آزادی، اقتصاد و سیاست و معرفت شناسی اقتصاد اشاره کرد. دکتر موسی غنی نژاد هم اکنون ریاست مرکز تحقیقات اقتصادی روزنامه دنیای اقتصاد را به عهده دارد.

از این نویسنده

  • به‌طور معمول در همه کشورهای دنیا موعد‌های انتخاباتی فصل گرم وعده‌های اقتصادی است. کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست. در برخی کشورهای توسعه‌یافته که نهادهای سیاسی مستحکم و نظام حزبی جا افتاده‌ای دارند، این وعده‌ها نمی‌توانند خیلی خیال‌پردازانه، عوام‌پسند و طبیعتا غیر‌قابل تحقق باشند؛ چراکه نهایتا در درازمدت نهاد نسبتا پایداری مانند حزب باید پاسخگو باشد و هزینه‌های سیاسی احتمالی را بپردازد.

  • زمانی که مشکلات اقتصادی مانند تورم، بیکاری و فقر شدت می‌گیرد، اغلب این پرسش در افکار عمومی مطرح می‌شود که دولت برای حل این معضلات چه کاری باید انجام دهد. با توجه به اینکه عمده مشکلات اقتصادهای دولتی مانند اقتصاد کشور ما ناشی از تصمیمات و مداخلات دولت در نظام بازار است، ما با یک پارادوکس بزرگ رو‌به‌رو هستیم و آن دور باطل دولتی‌تر شدن هر چه بیشتر اقتصاد ملی است.

  • مارکس و گنوستیسیست ها لزوما به خدا اعتقاد ندارند. همانطور که بعضی ادیان گنوستیسیستی بی خدا هستند. اما مارکسیسم به نوعی صاحب خداست. اما نه خدای ادیان کلاسیک. مارکس، انسان را خدا می دانست که اکنون از اصل خود دور افتاده.

  • دولت تدبیر و امید در حالی به پایان دوره چهار ساله اولیه‌اش نزدیک می‌شود که در کنار دستاوردهای مهم و انکارناپذیرش، هنوز برخی کاستی‌ها و ناکامی‌ها را نتوانسته برطرف کند. هدف این نوشته ارائه گزارشی هرچند کوتاه از عملکرد دولت یازدهم نیست، بلکه اشاره به دلایل ناکامی‌های برخی تدابیر اتخاذشده و احیانا چاره‌اندیشی برای رفع آنها است.

  • مقررات مربوط به تعیین حداقل دستمزد در بسیاری از کشورهای دنیا اعم از پیشرفته و غیر آن وجود دارد، اما کمتر کشوری را در دنیا می‌توان سراغ گرفت که این مقررات به درستی و به‌طور کامل در آن اجرا شود. در اغلب این کشورها بازارهای غیر رسمی نیروی کار به ویژه برای کارگران غیرمتخصص شکل گرفته که قواعد خاص خود را دارد.

  • تقارن یکصدمین سال انقلاب بلشویکی در روسیه (1917) با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات‌متحده آمریکا و ادعا‌هایی مبنی بر اینکه استیفن بانن، مشاور ارشد و تئوریسین دستگاه سیاسی ترامپ، سه سال پیش خود را لنینیست نامیده بود، مباحث تامل‌برانگیزی در مطبوعات و شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

  • رئیس‌جمهور شدن دونالد ترامپ در ایالات‌متحده آمریکا بسیاری از روشنفکران و نخبگان را شگفت‌زده و غافلگیر کرد. در ابتدا شعار‌های افراطی، نامعمول و بعضا نامربوط وی اغلب شگرد تبلیغاتی برای جلب آرای اقشار ناراضی تلقی می‌شد و کمتر کسی آنها را به‌عنوان سیاست‌های عملی و کارساز به جد می‌گرفت. اما فرمان‌های اجرایی وی در نخستین روزها و هفته‌های نشستن بر مسند قدرت نشان داد که او خود این شعارها را به جد گرفته و درصدد عملی ساختن آنها است.

  • وضعیت بازار ارز در هفته‌های اخیر دچار نوسان زیادی شد و بانک مرکزی برای مقابله با این فضا و کاهش نرخ ارز وارد بازار شد. کاری که طبیعتا صحیح نبوده و پیامدهای منفی زیادی به دنبال دارد. بدون شک وظیفه بانک مرکزی دخالت در قیمت‌ها و تعیین قیمت برای نرخ ارز، نرخ بهره و سایر مولفه‌های پولی نیست.

  • روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات‌متحده آمریکا نقطه اوج جریان سیاسی مهمی در سپهر سیاسی دنیای غرب به حساب می‌آید که از چندی پیش به دلایل مختلف آغاز شده بود. با فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود در اتحاد شوروی در دهه پایانی سده بیستم، به‌نظر می‌رسید سوسیالیسم به معنای اقتصاد مبتنی‌بر برنامه‌ریزی متمرکز به پایان نظری و عملی خود رسیده است.

  • نوسانات شدید بازار ارز در روزها و هفته‌های گذشته، مساله ارزش پول ملی و اهمیت حفظ آن را دوباره به مشغله فکری فعالان و عامه مردم علاقه‌مند به مسائل اقتصادی تبدیل کرد. بسیاری از ناآگاهان و برخی آگاهان ذی‌نفع، ارزش پول ملی را صرفا در مقایسه با نرخ برابری آن با ارزهای خارجی می‌سنجند حال آنکه ارزش پول ملی مفهوم دیگری دارد.

  • داده‌های آماری اقتصاد کلان کشور ظاهرا چشم‌انداز امیدبخشی را پیش روی آینده اقتصاد ایران گشوده است. تحقق نرخ رشد اقتصادی 4/7 درصدی شش‌ماهه سال‌جاری و بیش از 9 درصد در فصل دوم سال در کنار دستاورد بزرگ تورم تک‌رقمی از منظر اقتصاد کلان و به‌طور کلی بسیار دلگرم‌کننده و امیدبخش به نظر می‌رسد.

  • امضای قرارداد با شرکت بوئینگ آمریکا برای خرید 80 هواپیما، لایه‌های پوشیده عقلانیت اقتصادی برجام را بیش از پیش آشکار کرد. برخی مخالفان برجام همیشه بر این نکته تاکید می‌ورزند که گویا این توافق میان ایران و کشورهای پنج به‌علاوه یک که به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد هم رسیده هیچ فایده اقتصادی برای ایران نداشته است.

  • فردریک باستیا ، اقتصاددان آزادی‌خواه سده نوزدهم فرانسوی جمله معروفی دارد که می‌گوید «اگر کالاها از مرزها عبور نکنند سربازها عبور خواهند کرد.» این سخن هوشمندانه که در قرن ایدئولوژی‌ها و اوج سیاست‌های استعماری گفته شده بیانگر واقعیت بسیار مهمی است که رابطه میان تجارت آزاد و روابط صلح‌آمیز را نشان می‌دهد.

  • اقتصاد ایران گرفتار چه نوع نظام اقتصادی است که به‌رغم برخورداری کشور از منابع عظیم اقتصادی، از مواهب طبیعی گرفته تا نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، عملکرد مناسب و مورد انتظار را ندارد؟ بیرون آمدن از چرخه معیوب عملکرد پر نوسان و ضعیف اقتصاد ایران در بیش از چهار دهه اخیر در گرو پاسخ به این پرسش است. مدت‌های طولانی است که کثیری از اقتصاددانان بر این نکته پای فشرده‌اند که اقتصاد دولتی برآمده از رونق نفتی اوایل دهه 1350 منشأ اصلی مشکلات ما است، اما اقتصاد دولتی مفهومی کلی است که می‌تواند مصداق‌های گوناگونی داشته باشد و به تبع آن راه حل‌های گوناگونی را ایجاب می کند

  • مهندسی در علوم طبیعی یکی از مهم ترین عوامل افزایش رفاه انسان ها در طول قرن های متمادی به ویژه در دو سده اخیر پس از انقلاب صنعتی بوده است. این واقعیت انکار ناپذیر طبیعتا ارج و قرب مهندسی را در افکار عمومی به شدت و به حق بالابرده است؛ اما در عین حال به این اندیشه نادرست یا توهم دامن زده که در هر زمینه ای می توان مشکلات پیش رو را با روش های مهندسی از میان برداشت.

  • تعبیر های متفاوت از مفهوم اقتصاد مقاومتی در هفته ها و روزهای اخیر، سوء تفاهم های چندی را درخصوص این مفهوم دامن زده است. ادامه این روند می تواند به تحقق اصلاحات ضروری در اقتصاد و عملکرد مطلوب آن لطمه بزند. برای روشن شدن موضوع ابتدا لازم است به منشا پیدایش مفهوم اقتصاد مقاومتی در جامعه ما اشاره شود.

  • طرحی که از سوی برخی نمایندگان محترم مجلس تحت عنوان « عملیات بانکداری بدون ربا » به‌منظور اصلاح وضعیت بانکداری کشور تهیه شده بود در آخرین اقدام بانیان آن، با در نظر گرفتن مفادی از پیش‌نویس لایحه « بانکداری ایران » بانک مرکزی، حک و اصلاح شده و با عنوان «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»، برای تصویب به کمیسیون اقتصادی مجلس فرستاده شده است. نگاهی به گزارش کمیسیون اقتصادی پیرامون این طرح به همراه «توضیحات لازم» از سوی نویسندگان آن، حاکی از آشفتگی و شتابزدگی متنی است که قاعدتا باید به‌صورت قانون درآید. به دلایلی که خواهد آمد تصویب عجولانه این طرح گرهی از مشکلات نخواهد گشود.

  • اگر چه برخی مطالعات تطبیقی نشان از تقدم آزادسازی بر خصوصی‌سازی دارد اما نقش بخش خصوصی طی سالیان اخیر به عنوان بهبوددهنده آزادی اقتصادی در ایران مورد بی‌مهری قرار گرفته است. در این باره گزارش دانشگاه هاروارد درباره کمرنگ شدن نقش بخش خصوصی حکایت از آن دارد که در ایران برای رفع هر مشکلی یک‌سازمان دولتی به‌وجود می‌آید و در این فرآیند از وظایف بخش خصوصی صحبتی به میان نمی‌آید. حتی در این گزارش تصریح شده که ‌سازمان‌های دولتی یکی پس از دیگری تشکیل و روز به روز با ناکارآمدی بیشتر زیان‌آور می‌شوند. «آزادی اقتصادی» یکی از مباحثی است که در برخی از گزارش‌های پژوهشی بنیاد تحقیقاتی هریتیج موضوع آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در ایران نیز پژوهش «آزادسازی و عملکرد اقتصادی» موسی غنی‌نژاد به بررسی ویژگی‌های آزادسازی و پرداختن به چرایی تقدم آن بر خصوصی‌سازی پرداخته است.